مقدمه
هر کسی تحصیلات خود را به پایان برساند یا حرفهای را یاد بگیرد، تلاش میکند شغلی مناسب برای خود پیدا کند. برای افراد نابینا و کمبینا هم داشتن شغل، آغاز زندگی مستقل است و باعث میشود که به حمایتهای مادی و مالی خانواده وابسته نباشند و بتوانند ازدواج کنند و خانوادۀ خود را تشکیل دهند. افراد نابینا و کمبینا تواناییهای شغلی متنوعی دارند و میتوانند در بسیاری از حوزههای کاری فعالیت کنند. آنها مثل همۀ اقشار جامعه، استعدادها، علاقهها و تمایلات مختلفی دارند، اما با یک محدودیت مهم روبهرو هستند و آن نداشتن یادگیری اتفاقی و الگوبرداری از دیگران است. این موضوع باعث میشود نیازمند آموزش رسمی و راهنمایی حرفهای باشند؛ بنابراین ضرورت مداخلۀ آگاهانه و زودهنگام از سوی مسئولان، مشاوران، معلمان و خانوادهها برای شناسایی و توسعۀ استعدادهای شغلی افراد با آسیب بینایی بیش از همه احساس میشود. در این راستا توانبخشی شغلی به افراد معلول کمک میکند تا به کار قبلی خود بازگردند یا شغل جدیدی بیابند. تلاش برای تطابق بهتر با فضای شغلی، تغییرات محل کار، انجام تمرینهای فیزیکی برای افزایش توان جسمی، آشنایی با فناوریهای کمکی، اصلیترین حوزههای توانبخشی شغلی محسوب میشود.
راههای کنونی پیدا کردن کار
اشتغال یکی از مسائل مهم و چالشبرانگیز افراد نابینا و کمبینا در کشور است که متأسفانه به علت نبود آمار رسمی، ابعاد و مشکلات این حوزه، بهدرستی شناخته و رسیدگی نمیشود. بر اساس آمارهای غیر رسمی که توسط برخی از نهادهای مردمنهاد و مراکز توانبخشی ارائه شده است، تنها 30درصد این افراد در کشور شاغل هستند و به شکلی جذب بازار کار شدهاند.
بیشتر افراد نابینا و کمبینای شاغل بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری، از طریق آزمونهای استخدامی بهصورت رسمی و پیمانی جذب دستگاههای اجرایی و ارگانهای دولتی میشوند. بر اساس بررسیهای میدانی سازمان آموزش و پرورش استثنایی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، سازمان بهزیستی و شهرداریها بیشترین نسبت فراوانی کارکنان معلول را به خود اختصاص میدهند، ولی بهطور چشمگیری در سایر دستگاهها و ارگانها درصد استخدام و بهکارگیری این افراد پایین است.
دومین راه شاغل شدن افراد با آسیب بینایی، مشغول شدن در ارگانهای دولتی یا شرکتهای خصوصی بر اساس قانون کار است. از این طریق با توجه به نیاز دستگاهها و مشاغل موجود، امکان فعالیت افراد نابینا و کمبینا در مشاغل کارگری فراهم میشود. بیشتر این افراد در واحد ارتباطات ارگانها و شرکتها، بهصورت قراردادی یا شرکتی مشغول هستند. برای پیدا کردن این نوع شغل، افراد باید از روابط و آشنایانشان بهره بگیرند و با نشان دادن توانمندیهای خود، جایگاه خود را در محیط کار تحکیم ببخشند.
تعداد اندکی از نابینایان و کمبینایان که با استعداد و نخبه هستند، توانستهاند با قبولی در آزمونهای کتبی و مصاحبههای شفاهی اختصاصی دانشگاهها، عضو هیئتعلمی بشوند. این افراد معمولاً در رشتههای علوم انسانی مانند روانشناسی، علوم تربیتی، علوم اجتماعی و … تحصیل کردهاند و برای تدریس و پژوهش در همین رشتههای دانشگاهی، استخدام شدهاند.
تعداد محدودی از افراد نابینا و کمبینا که دارای سرمایه، توانایی و علاقه به کارآفرینی هستند، کسب و کار شخصی خود را راه انداختهاند. این افراد توانستهاند واحدهای تجاری یا خدماتیشان را با استفاده از فناوریهای کمکی یا همکاری افراد بینا، راهاندازی کنند. فروشگاه اینترنتی، آموزشگاه، مرکز ماساژ و … مثالهایی از این کسب و کارها هستند.
درنهایت برخی از افراد نابینا و کمبینایِ معمولاً کمسواد که فرصتهای آموزشی مناسب نداشتند، از طریق مشاغل کاذب امرارمعاش میکنند و به فعالیتهایی مانند فروشندگی در مترو یا دستفروشی در معابر عمومی مشغول میشوند.
قوانین حمایتی و دستگاههای خدمترسان برای اشتغال
بر اساس قانون حمایت از حقوق معلولان: وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مکلف است صندوق حمایت از فرصتهای شغلی افراد دارای معلولیت تحت پوشش خود را ایجاد کند و بانک مرکزی هم باید مجوزهای لازم را برای تأسیس صندوق مورد نظر بدهد (مادۀ ۱۰).
دولت باید 30درصد پستهای تلفنچی نهادهای دولتی و عمومی را به افراد نابینا و کمبینا اختصاص دهد. سازمان بهزیستی هم برای استخدام افراد معلول، به کارفرمایان وام اشتغال میپردازد؛ به خود افراد معلولی که طرح اشتغال و مدرک فنیحرفهای دارند، تسهیلات خوداشتغالی ارائه میدهد؛ به شرکتها و مؤسسههایی که بیش از 60درصد سهام و سرمایۀ آنها متعلق به افراد معلول است، تسهیلات اعتباری پرداخت میکند (مادۀ ۱۱).
کارفرمایان غیردولتی که افراد معلول را استخدام میکنند، میتوانند با توجه به شدت معلولیت از کمکهزینۀ ارتقای کارایی معلولان سازمان بهزیستی برای پرداخت 30 تا 50درصد از حقوق آنها بهره ببرند (مادۀ ۱2).
افراد معلول که بهصورت خوداشتغالی به کار مشغول هستند و کارفرمایانی که این افراد را استخدام میکنند، از پرداخت حق بیمه معاف هستند. حق بیمۀ سهم خویشفرمایی یا کارفرمایی این افراد را سازمان بهزیستی میدهد (مادۀ ۱3).
سازمان آموزش فنی و حرفهای باید افراد معلول را در مراکز آموزشی خود بپذیرد و مهارتهای فنی و حرفهای آنها را ارتقا دهد. این سازمان همچنین باید تجهیزات، کمکهزینه و استانداردهای آموزشی متناسب با شرایط افراد معلول را با اخذ مشاورههای تخصصی سازمان بهزیستی و آموزش و پرورش استثنایی تأمین کند (مادۀ ۱4).
دولت باید حداقل 3درصد پستهای استخدامی دولتی و عمومی را به افراد معلول واجد شرایط بدهد. سازمان اداری و استخدامی باید این سهمیه را تعیین و بر آن نظارت کند. متخلفان با حکم مراجع ذیصلاح محکوم میشوند. سازمان بهزیستی هم باید از حقوق افراد معلول در مصاحبههای شفاهی بعد از قبولی در آزمونهای استخدام دفاع کند (مادۀ ۱5).
باید وزارت فرهنگ و ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی، صدا و سیما، شهرداریها و سایر سازمانها و نهادهای دارندۀ سالنهای نمایش فیلم، آگهیهای آموزشی مورد تأیید سازمان بهزیستی دربارۀ حقوق افراد معلول و چگونگی تعامل با آنها را رایگان نشان دهند (مادۀ ۲۰).
صدا و سیما مکلف است حداقل پنج ساعت از برنامههای خود را در هفته بهصورت رایگان در زمانهای مناسب به برنامههای سازمان بهزیستی و تشکلهای مردمنهاد افراد معلول بهمنظور آشنایی با حقوق، توانمندیها و مشکلات این افراد اختصاص دهد (مادۀ ۲۱).
صددرصد هزینههای اشخاص حقیقی و حقوقی برای احداث، تجهیز، توسعه و مناسبسازی تمامی مراکز توانبخشی، حرفهآموزی و کارآفرینی مورد نیاز افراد معلول با تأیید سازمان بهزیستی بهعنوان هزینۀ قابل قبول مالیاتی محسوب میشود (مادۀ ۲۴).
سازمان بهزیستی بر اساس آییننامههای داخلی خود، با کارفرمایان مختلف رایزنی میکند تا معلولان را به کار بگیرند، اما معمولاً فرصتهای شغلی ایجادشده نیازمند قدرت بینایی هستند که چندان به کار افراد نابینا و کمبینا نمیآید. همچنین این سازمان از سایر ارگانهایی مانند شهرداری حمایت میکند تا انواع نمایشگاههای فروش و عرضۀ محصولات برگزار شود و از افراد معلول دعوت میکند تا در این رویدادها شرکت نمایند.
سایر فعالیت دستگاهها و شرکتها هم در حوزۀ اشتغال معلولان، سلیقهای و بر اساس مسئولیت اجتماعی مدیرانشان است و قانون رسمیای برای پیگیری آنها وجود ندارد.
تنگناهای موجود در مسیر اشتغال
افراد نابینا و کمبینا هنوز با چالشهای جدی در زمینۀ اشتغال مواجه هستند؛ چراکه کشور ما قانونمدار نیست و قوانین حمایتی از اشتغال معلولان در آن اجرا نمیشوند. علت این وضعیت را میتوان در تخلف دولت از وظایف اجرایی خود، نبود اهرمهای نظارتی و عدم فرهنگ قانونپذیری در بین اعضای جامعه جستجو کرد. تنها راه برای برونرفت از شرایط کنونی متمرکز شدن مطالبهگری معلولان از طریق انجمنها و مؤسسههای غیردولتیشان برای ایجاد فشار مدنی مستمر و هماهنگ است.
از طرف دیگر در حال حاضر سازمانهای بهزیستی، فنی و حرفهای، آموزش و پرورش استثنایی، برنامۀ مشخصی برای توانبخشی شغلی افراد نابینا و کمبینا ندارند و با کمبود جدی منابع علمی و تجارب عملی برای حرفهآموزی این افراد مواجه هستیم. دروس دانشگاهی متخصصانی مانند روانشناسان و آموزگاران در این زمینه عملی و کاربردی نیست؛ به همین دلیل افراد نابینا و کمبینا مهارتهای شغلی خود را صرفاً به پشتوانۀ منابع غیر رسمی و حمایتهای خانوادگی به دست میآورند و برای داشتن اشتغال پایدار، حتماً به سرمایه، تحصیلات دانشگاهی و استعداد خاص نیاز دارند. برای رفع مشکلات ذکر شده باید هرچه سریعتر متخصصانی برای آموزش مهارتهای شغلی تربیت شود. در این راستا ترجمه و بومیسازی تجارب و منابع علمی و بازدید کارشناسان از مراکز توانبخشی بینالمللی در حوزۀ حرفهآموزی سودمند خواهد بود. همچنین باید مؤسسهها و انجمنهای این افراد بیشتر بر توانبخشی شغلی متمرکز شوند و با ایجاد فشارهای مدنی و قانونی سازمان فنی و حرفهای هم به سمت اقدام عملی در شناسایی استعدادهای افراد نابینا و کمبینا و طراحی انواع دورههای حرفهآموزی مناسب با شرایط آسیب بینایی حرکت کند.
علاوه بر این دستگاهها و کارفرمایان از توانمندیها و نیازهای شغلی افراد نابینا و کمبینا آگاه نیستند؛ به همین دلیل فرصتهای شغلی هماهنگ با مدرک تحصیلی و مهارتهای آنها محدود است و فضای شهری و محل کار برای تردد و فعالیت این افراد مناسبسازی و دسترسپذیر نشدهاند؛ بنابراین لازم است که تسهیلات حمایتی کافی به افراد ارائه شود تا کسب و کارهای شخصی خود را راه بیندازند یا انجمنها و مؤسسههای حمایتیشان انواع تعاونیهای زودبازده برای اشتغال این افراد تأسیس کنند. همچنین رسانهها باید دربارۀ حقوق افراد معلول و چگونگی تعامل با آنها فرهنگسازی و عموم جامعه را با توانمندیها و مشکلات این افراد آشنا کنند.